فاطمه کشاورزی
هفتهای که گذشت اتقاقی افتاد که کام ملتهای مسلمان را تلخ کرد. هفتهای که در آن همه برای شهادت سردار سلیمانی چای غم نوشیدند و قند تلخ ماتم خوردند. متنهی همه چیز به همین جا ختم نمیشود. ماجرا تازه شروع شده و شهادت سردار سلیمانی نقطهای برای آغاز بود. خون به ناحق ریختهی سردار سلیمانی در کشورهای مسلمان جریانساز شد. چیزی که هیچ کس فکر آن را نمیکرد و انتظارش را نداشت. این اتفاق تلخ در تاریخ ماندگار خواهد شد. حال سوال این است که این اتفاق چه تاثیرات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دارد؟ چه نسبتی با تمدن و تمدنسازی دارد؟
قبل از پاسخ به این سوالات خوب است تمدن نوین اسلامی در کلام رهبری مرور شود. رسیدن به این تمدن فرایندی است که مراحل پنجگانهای دارد. انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و در نهایت امت واحده یا تمدن اسلامی. کشورمان دو مرحله اول را پشت سر گذاشته و در تحقق مرحله سوم یعنی دولت اسلامی قرار دارد. تشکیل دولت اسلامی دو رکن مهم دارد؛ یکی کارگزاران نظام اسلامی است که رهبر انقلاب میفرمایند؛ «قدم بعدی - که از اینها دشوارتر است - ایجاد دولت اسلامی است. دولت نه به معنای هیأت وزیران؛ یعنی مجموعهی کارگزاران حکومت؛ یعنی من و شما. ما باید به معنای واقعی کلمه، در درون این نظامِ اسلامی، اسلامی شویم». دیگری ساختارها و روشهای نظام اسلامی است که اگر کارگازاران اسلامی باشد ولی ساختار و روشها اسلامی نباشد، محدودیت و مشکلاتی ایجاد میشود «در اینصورت عملا نهادها و ساختارهای نظام با نوعی تضاد درونی و دائمی بین نیروهای اسلامگرا و الگوهای سکولار مواجه خواهد بود. تضادی که یا به سرخوردگی، استحاله و یا حذف نیروهای اسلامگرا منجر خواهد شد و یا به تغییر روابط و الگوهای نظامات و نهادهای اداره نظام توسط نیروهای اسلامگرا و تحول¬خواه»
در حال حاضر با شهادت فردی روبهرو هستیم که کارگزار نظام و دولت اسلامی بوده است. فردی که به معنای واقعی کلمه مسلمان و یک انسان تمدنساز، هم در زمان حیات و هم بعد از آن بوده است. حضور استکبار در میان برخی از کشورهای مسلمان باعث شده آنها پیشرفت قابل توجهی که منجر به تمدنسازی شود، نداشته باشند. چون کشوری که از بعد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دیگر عرصهها دچار استعمار شد، فرصت برای پیاده کردن احکام اسلامی و اهداف اسلام نخواهد داشت. اساسا آنها با وجود اسلام مخالفند. سردار سلیمانی در زمان حیات تلاشش در راستای عقب راندن عواملی بود که جوامع اسلامی را دچار انحطاط و استعمار کهنه و نو کرده بود. برای رهایی این ملتها از دست بیگانگان و استعمار تلاش میکرد. موفقیتهای قابل توجه به دست آورد و بعد از شهادت ایشان شاهد خروش بیشتر این ملتها و همصدا شدن و بیدار شدن آنها هستیم.
اگر دو هفته قبل از شهادت سردار سخن از جنگ با آمریکا به میان میآمد، احتمالا خیلیها، از جمله عدهای از مذهبیها با آن مخالفت میکردند. به محض شهادت سردار سلیمانی نه فقط عموم مردم ما، که ملتهای مسلمان با هم همسو و همجهت شدند و همه از انتقام سخن میگفتند نمایندگان مجلس پشت سر هم طرحهای ضد استکباری را تصویب میکردند. چیزی که تا قبل از آن هر چه یقه چاک میکردیم، قدمی در راستای آن برنمیداشتند. در عراق هم چنین اتفاقی افتاد. طرحی تصویب شد که طبق آن آمریکاییها باید خاک عراق را ترک کنند. حتی در اروپا تعدادی از سیاستمداران اقدام ترامپ را دور از خرد دانستند و از پاسخ ایران ترسیدند. این بازخورد سیاسی شهادت سردار بود که باعث شد رفتار و تصمیمات کارگزاران به سمت اهداف اسلامی تغییر کند.
در بعد فرهنگی و اجتماعی انگیزه عمومی را تقویت کرد و سردار تبدیل شد به یک اسطوره که شهادتش از زمان حیاتش برای دشمن خطرناکتر است. جریانسازی و استقبال میلیونی که در چند شهر از آن شد نویدهای خوبی دارد. کمترین قدمی که برداشته شد، اختصاص یافتن درسی از کتاب دوره دبستان به سردار سلیمانی است که اثر تربیتی و فرهنگی خودش را خواهد داشت. علاوه بر آن نهاد و گروههایی تشکیل خواهد شد که اهداف و راه سردار سلیمانی را بیشتر از پیش تبیین خواهد کرد. بدنهی اجتماع در حال حاضر سیلی اولی را که به پایگاه نظامی آمریکا زده شد را کافی نمیدانند و به این دو آیه از قرآن کریم یقین دارند که «کم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَت فِئَةً کثِیرَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصابرِینَ» چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند و خداوند، با صابران و استقامتکنندگان است، «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملّتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی بخاطر اعمالشان کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت. و این خونخواهی عمومی زمینه را برای تحولات سیاسی و حتی اقتصادی فراهم خواهد کرد.
همهی این بازخوردها در زمان فعلی است که ایجاد مقدمات تمدن نوین اسلامی را سرعت بخشید. اما پیامدهای فراتاریخی آن را در دهههای بعد خواهیم یافت. چرا که بیداری مسلمین بیشتر شد. همانطور که امام خمینی (ره) فرمود «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود». تاریخ پر است از این نمونه شهادتها و بیدار شدنها که مسیر تاریخی را عوض کردهاند. شایسته نیست که یک غیر معصوم با معصوم مقایسه بشود. ولی از این جهت که سردار میگفت «ما ملت شهادتیم، ما ملت امام حسنیم». واقعه کربلا و عاشورا بعد از سالها هنوز تأثیر خود را دارد و چه قدمهای تمدنی که با تأسی از سید الشهدا و ادامه راه او برداشته نشد. این همان پیامدهای فراتاریخی کربلاست که سال 61 هجری کسی گمانش را نمیبرد. جریانسازیهای متعددی با الگوگیری از فرهنگ عاشورا در طول تاریخ به وجود آمد که باعث زنده نگه داشتن آن راه و آزادگی از قید دشمنان اسلام شده است. مشروطه، انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس نمونهی نزدیک آن است که باعث ایجاد و تثبیت دو مرحله از پنج مرحله فرایند ایجاد تمدن نوین اسلامی است. اکنون شهادت سردار سلیمانی مولد فرهنگ سلیمانی است. فرهنگی که هم کارگزاران دولت اسلامی را تحت تأثیر قرار خواهد داد و هم روش و ساختارها را. دیگر جوامع مسلمان را در راستای تحقق مرحله اول یعنی بیداری اسلامی و تشکیل انقلاب، سپس نظام اسلامی و مرحلههای بعد به حرکت وا میدارد.
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب